کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

کسرا قندولک مامان

بالاخره آپ کردم..

خیلی وقته برات آپ نکردم..کلی چیزای جدید یادگرفتی که خیلی هاش یادم نیست... لغات جدید:عمه...آتیش...دای(دایی)..خاله...ترتر(ترنم)... اسمتو هم بلدی بگی...راستی ادای بابا علی هم درمیاری..میگی خ خ خ بعد میری بیرون آب دهانتو میریزی ..واااااااااای خیلی بامزه میشی اصلا میدونی چیه کلا آماده باشی ها..هرکی هرکاری میکنه تو فوری تکرارش میکنی عزیزم... راستی جدیدا جمله هم میبندی...اولین جملت وقتی بود که خاله مریم عطسه کرد تو فوری گفتی عطسه کرد...جمله بعدیتم موقعی بود که داشتم باهات حرف میزدم نمیدونم حرف چی میزدیم ولی من بهت گفتم ترنم کیه؟؟تو هم تکرار کردی ترتر کیه؟؟نه یه بار صد بار گفتی.... برات یه بازی فکری هم خریدم خیلی خوبه دارم بهت حیوونا رو یاد ...
29 مهر 1392

همسر عزیزم تولدت مبـــــــــــــــارک

علی جونم همسر مهربونم تولدت مبارک..ایشالا 1000 سال عمر کنی..و همیشه سایت بالا سر من و کسرایی باشه...خیـــــــــــــــــــــلی دوست دارم  خیلی خیلی...خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی..هر روز که میگذره عشقم نسبت بهت بیشتر و بیشتر میشه..امیدوارم سالهای سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کنیم...قربونت برم امروز 29 ساله شدی... امروز یا دیروز عصر آخه ساعت از دوازده گذشته رفتیم با کسرا برات یه ساعت خوشگل خریدم امیدوارم خوشت بیاد..چندتا بادکنکم خریدیم و خونه رو تزیین کردم برات..فردا باید صبح زود پاشم و یه غذای خوشمزه برات بپزم..همچنین یه سالاد خوشمزه و رنگینگ که خیلی دوست داری..امیدوارم کسرا زود بیدار نشه تا بتونم به کارام برسم... &nb...
17 مهر 1392

عکسای کوچولوم

تازگی ها خخخخخخخخخخخخ بازیگوش شدی دیگه حتی نمیذاری ازت عکس بندازم..اینارو  با هزار دردسر انداختم . اینم یه عکس قدیمی بقیه عکسا ادامه مطلب...بفرمایید لطفا..... ...
15 مهر 1392

بدون عنوان

 اینم 2 تا عکس از بنر تیلیغاتی..شب بود اصلا خوب نشد عکسا..اگه روز رفتیم حتما بازم عکس میندازم. از بالا سومین عکس قندولکمه..... ببخشید اگه خوب نشده ...
12 مهر 1392

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

سلام خوبین خوشین سلامتین؟؟؟؟؟؟امیدوارم که حال همگیتون خوب باشه..کسرا کوچولوی ما هم بد نیست..یه چند روزیه سرما خورده  خدا روشکر الان بهتره..منم که خیلی وقته دل و دماغ آپ کردن ندارم..حتی حوصله تایید کامنتای دوستای گلمم نداشتم..امروز بالاخره دوربینمون به دستمون رسید اگه خدا بخواد عکسای جدید کسرا رو میذارم.. از کارات بگم که خیلی بامزه شدی: لبتو جمع میکنی و میگی هووووووووووووووووووووو مثلا داری ما رو میترسونی  ما هم فرار میکنیم و میگیم وای ترسیدم..کلی ذوق میکنی واسه خودت... حلقه هوشتو وقی خیلی کوچولو بودی باهات کار میکردم اما بلد نشدی وفقط میخواستی درشون بیاری و بندازیشون اونور..سه چار روز پیش یهویی یادم افتاد باهات کار کنم...
10 مهر 1392
1